تبریک عید
سلام نفسم عیدت مبارک
امروز خیلی روز خوبی بود. دایی محمد دایی بابا هر سال امروز رو جشن می گیرن ما هم با عزیز و عمه هات همگی رفتیم اونجا خیلی خوش گذشت خیلی از فامیل ها اونجا بودن برای اولین بار تورو می دیدن هر کسی با دیدنت ذوق می کرد می گفتن خیلی کوچولوییمراسم خیلی خوبی بود سمنو و اش نذر کرده بودن من به خاطر اینکه گرما بهت نزنه داخل خونه بودم. همه رو واسه ناهار نگه داشتن ولی ما رو مامان جون اینا دعوت کرده بودن ما ناهار رو نموندیم . بعد از ظهر هم با من وباباو شما و عمه هات رفتیم گردش به خاطر تو از ماشین پیاده نشدیم چون باد می ورزید ترسیدم سرما بخوری ولی با ماشین کلی گشتیم تو هم که هر وقت سوار ماشین می شی می خوابی کلا در خواب بودی.
راستی گلم می دونی امروز قرار بود شما به دنیا بیای ولی شما عجله کردی 48 روز زود به دنیا اومدی عجولم.
دیروز هم با بابایی رفتیم بیرون به خاطر ما زودتر از سر کار اومده بود اخه طفلی اصلا وقت نمی کنه با ما بره بیرون .صبح ساعت 6 میره ارومیه شب دیر وقت می رسه .بازم شما تو ماشین خوابیدین پسر خوشخواب من.
عزیزم انشاالله صد سال از این عید ها ببینی.
چند تا عکس از امروز
قربونه پستونک خوردنت برم
اونقدر ورج و وورجه کردی نذاشتی یه عکس درست حسابی ازت بگیرم
خیلی دوست دارم قربونت برم نفسم