2 ماهگی عسلم
سلام بر نفسم....جونم...پسر نازنینم تولد دو ماهگیت مبارک
عزیزم 2 ماهه که زندگی برام لذت بخش تر وشیرین تر شده با وجود تو گل پسرم. با اومدنت به زندگیمون رنگ و روی تازه ای بخشیدی وجودت گرمیه زندگمون شده من و بابایی خیلییییییی دوستت داریم.
یه هفته است که شب ها خیلی اذیت می کنی مثل اینکه دلپیچه داری.خیلی شیر می خوری طوری که شکمت بزرگ وسفت می شه بعدش هم شروع می کنی به گریه اونهم چه گریه ای طوری که نفست بند میاد تا چند ساعت گریه می کنی تو همیشه بچه ارومی بودی تا گرسنه نمی شدی گریه نمی کردی. وقتی گریه می کنی خیلی دلم می گیره نمی دونم چیکار کنم. بیچاره بابایی رو هم نمی ذاری بخوابه اخه صبح زود می ره ارومیه طوری که شبها 2...3 ساعت می خوابیم.
روز به روز شیرینتر می شی خیلی شکمو هستی طوری که چیزی می خوری به صورتت زود می خوای بگیری بخوری تازگیها غلت می زنی از اونور تخت می غلتی میای بغلم.وفتی بیدار می شی صداهای جالبی در میاری که من خیلی دوست دارم بشینم نگات کنم.خلاصه که داری کم کم بزرگ می شی. امروز رفته بودیم مهمونی دختر خاله لیلا خیلی خوش گذشت همه می گفتن خیلی عوض شدی بزرگ شدی. پسر نازم امیدوارم همیشه سالم باشی قربونت برم .
اینهم چند تا عکس از نفسم:
55 روزگی
57 روزگی
58 روزگی