مسافرت شمال .......
عزیز دلم,7 مهر راهی شمال شدیم با کلی دلهره اخه دیگه سرما از راه رسیده بود می ترسیدم تو راه سرما بخوری اخه یه کوچولو سرما خوردگی هم داشتی.اخرین بار بهمن 92 وقتی شما 5 ماه تو دل مامانی داشتی رفتیم که حدود 2,5 متر برف بارید و یه هفته نتونستیم از خونه بیرون بریم.تابستون هم شما خیلی کوچلو بودی و هم بابایی نمی تونست کاراشو بزاره. بهمین دلیل اول پاییز فرصت کردیم سه چهار روزی رو بریم بندر انزلی خونه ی عمه زیبا.اولین باری بود که شما شمال می رفتی.من و بابایی و مامان جون و اقا جون بودیم. از طرف اهر و مشگین شهر رفتیم اخه بابایی اهر کار داشت از اون طرف رفتیم. طول راهو اصلا اذیت نکردی چون ماشین سواری رو دوست داری فقط داخل ماشین خوابیدی.از شانس ما این دفعه هم بارون بود از روزی که ما رسیدیم تا برگشتنمون بارون بارید هوا هم سرد بود.بهمین دلیل زیاد نمی تونستم از ماشین پیاده ات کنم عوضش کلی مهمونی رفتیم. دو روز موندیم انزلی.اونجا خونه ی مادر شوهر عمه جون هم رفتیم.سومین روز رفتیم تالش خونه ی دوست خانوادگیمون مهین خانوم اینا.تالش خونه ی مینا جون ایناو فرشته خانوم اینا هم رفتیم. چهارمین روز رفتیم کوه جاده خلخال خونه ی مادر شوهر مهین خانوم اینا که فقط تابستونو می مونن اونجا. خیلی جای باصفاییه ولی چون ییلاقه هواش خیلی سرد بود تابستونا منظره و اب و هواش خیلی قشنگ می شه. چون می ترسیدم سرما بخوری موندیم خونه ولی چون همه دور هم بودیم خیلی خوش گذشنت ولی اونجا خیلی خیلی اذیتم کردی.نمی دونم چرا هر شب قبل خواب قیامت بپا می کنی. هیچ چیز جز ماشین نمی تونست ارومت کنه.موقع گریه کردن با عمه جون می بردیمت ماشین,محض اینکه سوار می شدی اروم می شدی و صدای ضبط رو که بلند می کردیم می خوابیدی. همه به کارات تعجب می کردن که اینقدر ماشین سواری رو دوست داری.
بلاخره روز جمعه بعد ناهار که خونه فرشته خانوم اینا رفته بودیم حرکت کردیم.
عکست تو گردنه ی حیران
الیار خونه ی عمه جون......
الیار تو سورتمه تالش.....بابایی می خواست سورتمه سوارت کنه. اونهم که اجازه ندادن
الیار بالام تو جاده خلخال بغل پسر عمه عرفان
اینجا خونه کوهه گذاشتیمت داخل گهواره. این گهواره عتیقه است دویست سیصد سال پیش ساخته شده.
عزیز دلم موقع رفتن به دریا چون هوا خیلی سرد بود و ترسیدم از ماشین پیاده ات کنم بهمین دلیل از دریا عکس نداری
اینهم از خاطره اولین مسافرتت به شمال