5 ماهگی گوزل بالام
سلام پسرم;عمرم;جونم;نفسم
ماهگیت مبارک
روزها چه زود می گذره انگار دیروز بود اومدی شادی و خوشبختی مونو چندین برابر کردی.
پسرم,ازت ممنونم که مادرم کردی و طعم خوب مادر شدن رو با وجود ناز تو چشیدم.
این 5 ماهی که با وجود تو گذشت بهترین روزهای زندگیه من و بابایی بود. این 5 ماه پر بود از عطر وجودت پر بود از نگرانیها و دلهره ها و بی خوابی ها و سختی ها ولی با وجود تو اصلا شکایتی ندارم وقتی نگات می کنم و بهم می خندی و پاهاتو می کوبی زمین که بغلت کنم انگار دنیا مال من می شه همه ی خستگیها رو فراموش می کنم.
پسر گلم الهی صد ساله شی صد سال کمه صدو بیست ساله شی اونهم کمه الهی همیشه زنده باشی. و صحیح و سالم زیر سایه ی خدای مهربونم.
واما عکسای پسر خوشگلم........
روز شنبه 29 شهریور برای ثبت نام بابایی رفتیم اهر. چون ماشین سواری رو خیلی دوست داری تموم راه و خوابیدیو اذیت نکردی اینهم عکست با بابایی جلوی دانشگاه بابا
قربون نشستنت......
برگشتن پسر نازم بر روی شکم
اینهم عکست با هومن جون پسر دختر خاله سمیه
هومن ازت 3 ماه بزرگتره
عکسای خوردن پسرم....
علاقه خاصی به خوردن چیزای پارچه ای مثل بلوزت و لحافت و ... داری طوری که ازت بگیرم گریه می کنی
اینهم خوردن روسری
دستاتم که نگو از همه چیز بیشتر دوست داری اول نگاشون می کنی.....
بعد داخل دهان.......
چند روزیهم هست که خوردن لب پایینتو یاد گرفتی....
راستی پسرم,با مشورت دکترت قراره غذا دادنو برات شروع کنیم. قربون عسلم برم که داره بزرگ میشه که می خواد غذا بخوره
خیلی خیلی دوستت دارم نفسم