6 ماهگي و واکسن گل پسرم
ماهگيت مبارک
پسرم,تمام زندگي من,دلم مي خواهد ساعتها بشينم و نگات کنم مخصوصا وقتي مثل فرشته ها مي خوابي,نه سير مي شم نه خسته
عشق من,دلم هر لحظه براي در کنارت بودن پر مي کشد,عشق ارديبهشتي من
هر صبح براي ديدن روي ماهت چشم باز مي کنم و با صداي خنده هات جون مي گيرم وخوشبخت ترين ادم روي زمين مي شم
پسرم جگر گوشه ي من دوستت دارم و دوست دارم اين دوست داشتنم رو به کوه و دشت و صحرا فرياد بزنم.
خداوندا از تو مي خواهم سلامتي و تندرستي و خوشبختي پسرم را.
خدايا به تو مي سپارم تموم هستي ام را,از چشم بد در امان بدار و از هر بيماري وسختي حفظ اش کن. امين
عزيزم برات عکسهاي اتليه ات رو ميذارم که 16 شهريور روز عقدکنون عمو فرهاد وقتي 4 ماه و 10 روزه بودي ازت گرفتيم.
عزيزم چون خيلي ورج و وورجه کردي عکسات خوب نيوفتاده بودن بهمين دليل مجبور شديم دو سه تاشو چاپ کنيم
راستي پسرم,6ابان واکسنت رو هم با عزيز برديم زديم. افرين به پسر شجاعم که فقط يه کوچلو گريه کردي و اصلا تب و اذيت نکردي کنترل وزن و قدهم کردن.
قدت 64 وزنت 7کيلو دور سرت هم 42.5
من از وزنت راضي نبودم بيشتر از اين ازت انتظار داشتم. ولي خانم بهداشت از رشدت راضي بود و گفت درسته از همسنات وزنت کمه ولي عوضش چون 7 ماهه بدنيا اومدي موقع بدنيا اومدن خيلي وزنت کم بود بر اساس اون خوبه. اميدوارم بزودي تپل بشي البته برام سلامتيت مهمتره.